... برای ظهورش چقدر منتظری!؟

طی این مرحله بی همرهی خضر نکن

خدا تولا ت رو ازم نگیره

نذر کرده بودم از روز عاشورا تا اربعین چله ی زیارت عاشورا بگیرم همراه با صد لعن و سلامش

هر روز صبح بعد نماز زیارت را می خواندم و  صد لعن و سلامش را در طول روز در طی انجام امور روزانه(در اتوبوس, صف غذا و ... )می فرستادم.

تسبیح را در دستم دید و پرسید چه ذکری میگی؟

ذکری را که می گفتم بلند برایش خواندم: "اللهم العنهم جمعیا"  خدایا لعنت کن همه ی دشمنان امام حسین (ع)را

در حالی که اصلا انتظار چنین ذکری را نداشت، با تعجب گقت: چطور میشه اینقدر قسی القلب بود که لعنت بر دیگران رو ذکر روزانه ات بکنی؟ دشمنان امام به خاطر کارهای بدشون مطمئنا توسط خود خدا مجازات می شن، تو دیگه واسه چی اونا رو لعنت می کنی؟ اونم کسانی رو که نمی شناسی!


ازش پرسیدم تو مسلمانی؟

- آره

آیا به اصول دین اعتقاد داری؟

-آره

- می دونی که هر مسلمانی باید عمل کننده به فروع دین باشد؟

- آره

-اما فک کنم نمی دونی که دو رکن آخر فروع دین "تولی و تبری"است؟

- چرا می دونم.

- پس حنما معنی اش رو نمی دونی. 

تولی یعنی دوست داشتن ولی امر و دوست داشتن دوستان و یاران او.

تبری یعنی: برائت جستن از دشمنان ایشان و اظهار انزجار و دشمنی کردن با آنها.این اظهار دشمنی به گونه های مختلفی می تواند جلوه گر شود. گاه با لعن و نفرین دشمنان،  گاه با راهپیمایی جهت محکوم نمودن آنها و گاه با کمک رسانی و امداد به کسانی که مورد طلم و ستم دشمنان اسلام قرار گرفته اند. همه ی اینها مصادیق برائت و تبری در فروع دین است که وظیفه ی هر مسلمانی است .

علاوه بر این نیز این ذکر لعنی که من هر روز میگویم، ساخته ی خودم نیست. این عبارت در زیارت عاشورا آمده است متعلق به امام پنجم حضرت محمد باقر (ع)است و مشهور است که حدیث قدسی است.

این لعن اولین بار از زبان یک معصوم شنیده شده و همه ی شیعیان به گفتن آن توصیه شده اند.

ادامه مطلب...
۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۰:۵۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سادات رضوی

سر خودت رو کلاه نذار

صلیبی به گردنش انداخته بود و در جواب  تعجبم گفت:

- من با دیدن گدای سر میدان آزادی، به عدالت خدا شک کردم. دیگه نمی خوام مسلمون باشم.

گفتم: با دیدن اون گدا باید به انسانیت خودمون شک کنیم و از غصه ی اونا بمیریم.

این نابرابری بر اساس نظام خلقت است و برابر کردن انسان ها وظیفه ی ما است. مگر نه اینکه خدا این دین رو با احکام و دستوراتی معین به پیامبرش ارائه داد تا به مردم ابلاغ کنه؟!

مگر احکامی چون خمس ، زکات،کفاره و انفاق و صدقه و ... را خدا برای برقراری برابری انسان ها از نظر دارایی در دینش قرار نداده

با دیدن گدای سر میدان آزادی باید به مسلمون بودن خودمون شک کنیم نه عدالت خدا ...

اصلا تو کشور اسلامی چرا  باید این همه فقیر وجود داشته باشه؟ در حالی که اینقدر حکم در مورد بخشش اموال در این دین وجود دارد. احکامی که اگر نبود آن وقت باید به عدالت خدا شک می کردی




تازه حالا مسیحی شدی فک می کنی خدات تغییر کرده؟ خدای مسیحی ها هم،  همین خداست. فک کنم، گدای مسیحی هم کم نباشه!

ادامه مطلب...
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

هوای ابری

آن سوتر از اینجا هوا ابری است آری 

گویا که آنجا خنده ها جبری است آری 

                                        




                     ... و فلسطین زیر رگبار ظالمانه ی اسرائیل می جنگد.

       


                                                        ما هستیم تا مبارزه هست






ادامه مطلب...
۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

نامه ای به رئیس جمهور

این متن نگارشی از قسمت پایانی فیلم " تنهای تنهای تنها " است. این فیلم را شاید خیلی ها ندیده باشید، لذا تیتراژ پایانی آن که انشای عبدالکریم است  را برایتان می نویسم

می خواهید در آینده چه کاره بشویید؟

توی خواب همش برای "هلیله" (روستای عبدالکریم)که یک گوشه ایی آرام و دنج بود،با صدای بلند گریه می کنم.دلم برای حرف زدن با غلام که به خاطر هلیله همش تو آماده باش بود تنگ شده،

آقای نجف پور عزیز(معلم انشای عبدالکریم ) توی دنیا چه شغلی هست که خواب های خراب انسا را خوب کند؟

برادرم می گوید : داداشی توی دنیا "آرمیچر"بزرگی است که کره ی زمین را می چرخاند

برادرم آدم خنگی هست؛ اما عقلش در مورد آرمیچر خوب کار می کند یک روز شربت سینه دردش را ریخت روی کره ی جغرافیا، با کره رفت سر شیر آب و با یک توپ سفید برگشت، گفت: داداشی اگر آرمیچر زمین تند بچرخد قیافه اش می شود مثل این.     کره را با اسکاج شسته بود.

توی چشمام سیل (نگاه)کرد و گفت: داداشی بیا بریم تو کار آرمیچرش

همان روز روپوش دکتری، کیف مهندسی و لباس خلبانی را از خیالاتم پاک کردم. از بین همه ی شغل های دنیا، تو فکر یک دکه ی کوچک، سر نبش پیاده روی جبوی سازمان ملل هستم  اسم هم برایش انتخاب کردم "دکه ی پرزیدنت"

اسم خوراکی ها و قیمت ارزانشان را می چسبانم زیر برف پاک کن ماشین رئیس جمهور ها ی از ارزانی بدش می آید؟

رئیس جمهورها که مشتری ام شدند، شغل آینده ام شروع می شود. من فکر می کنم رئیس جمهور یکی را می خواهد که اسم رفیقهای کلاس چهارمش را یادش بیاورد، رئیس جمهورااگر وقتی رنگینکش را کله کله می خورد به حرفهای من گوش کند، رئیس جمهور اگر مثل ما ظهر داغ تابستان پاهایش را لخت کند برود از کارخانه ی وزیری یخ بیاورد،رئیس جمهور اگر وقتی شاهین از بالا سقوط می کند کنار ما بنشیند و سه روز و سه شب خوراکش بشود اشک، رئیس جمهور اگر با ما زیر تابوت شهیدهایی که هنوز از جنگ مال سی سال پیش، جسدشان را پیدا می کنند و  می اورند بیاید،‌ شبانه باک بنزین همه ی هواپیماهای جنگی را سوراخ می کند، رئیس جمهور اگر هفت روز و شب کمک ما کاه گل بکشد بالا که زمستونی سقف چکه نکند روی خونه زندگیمون،دیگر نمی آید سقف خانه های ما را سوراخ های درشت درشت بکند

رئیس جمهور اگر تا ته حرف های مرا گوش کند، رنگینکش که تمام شد دیگر برنمی گردد به سازمان ملل. محال ممکن است. می گوید: رنجروو (اسم مستعار عبدالکریم) فندک داری؟بعد سیگاری روشن می کند و پشت به همه چیز آرام آرام قدم می زندو دور می شود و من روی پیاده روی جلوی سازمان ملل به خواب آرامی فرو می روم که هیچ وقت  نرفته ام


ادامه مطلب...
۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۹ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سادات رضوی

ناآگاهی

چندی بود که دلبستگی عجیبی به زیورآلات پیدا کرده بودم

شاید به خاطر این بود که جدیدا افراد زیادی از این قبیل بدلیجات استفاده می کردند 

آره تقریبا. تو جشنهای دخترونه این جور چیزها رایجه


رفته بودم بازار. یهو تصمیم گرفتم یه نگاهی هم به زیورآلات مغازها(بدل فروشی ها ) بزنم.

قشنگ بود و متنوع. یه سری هاشون رو هم حراج کرده بودند. مغازهدار با جملات جذاب  و قابل توجه مشتری جذب می کرد. قیمت مناسبی داشتند و زیبا و...

دوستم بهم گفت: خب چرا نمی خری؟

گفتم دلم میخواد یکی بخرم اما خیلی عجیبه که روی همشون به نحو متنوع و مشکوکی شکل "سر خرگوش " رو زدن.عجیب نیست؟!

ـ کمی دقت کرد و گفت" آره درست می گی، عجیبه!

گفتم احساس می کنم علامت یا نماد یه چیز خاص باشه (با توجه به تجربه ایی که از "سر بز "تو ذهنم داشتم که نماد فراماسونریه)

جالب اینجا بود که سایر مغازه ها هم از همین نوع زیورآلات داشتند.

... و چنین شد که قید خرید زیورآلات بدل رو زدیم 






این قضیه رو که برای نخریدن بدلیجات برای بقیه تعریف کزدم، یه عده بهم خندیدند و حساسیت بیجایم را به تمسخر گرفتند،‌و عده ایی دیگر براشون عجیب بود 


تا اینکه یه روز یکی از دوستا به روز و اهل مطالعه، ضمن تحسین این هوشمندی  من بهم گفت که سر خرگوش "نماد فاحشگی" است 

 

ادامه مطلب...
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۷ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

قانون سوم نیوتن

بچه که بودم،‌فک میکردم جواب خوبی رو باید با خوبی دا جواب بدی رو با بدی...!

یه چیزی مثل همون قانون سوم نیوتن

... که هر عملی یه عکس العملی داره.(در جهت مخالفش)

پدرم مرد خداشناسی بود فروتن، مهربان، اهل گذشت و ...

اما او هیچوقت از این قانون تبعیت نکرد

هیچوقت منتظر عمل خوب دیگران نبود تا آن را با خوبی پاسخ گوبد

هیچوقت در جواب بدی دیگران بد نکرد

هیچوقت نگذاشت رفتار دیگران(چه خوب چه بد) اونو از مسیری که در اون قدم گذاشته منحرف کنند.

هیچوقت رفتار دیگران او را از اعتقاداتش جدا نکرد

... پدرم خوب بودن را انتخاب کرده بود،  حتی در مقابل بدی های دیگران

خوب بودن در هر شرایطی

...و اینگونه همیشه خوب بودن را به من آموخت

دیگر قانون سوم نیوتن را قبول نداشتم
ادامه مطلب...
۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۳۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

داوطلبان صف اول

غالب مواقع که دقایقی قبل از اذان وارد مسجد می شد؛ متوجه می شد که صف های آخر پر شده اما هر چه به صفوف اولیه نزدیک می شود؛ صفها خالی،ناقص، و جادار است! تازه واردها هم وقتی با صف های پر عقبی نگاه می کردند، بی توجه به صفوف خالی، پشت سر آخرین ردیف، صف جدیدی را تشکیل می دادند!

... در حالی که به چیدمان نمازگزاران می نگریست، با خود اندیشید: اگر هیچکس خواهان نشستن در صف اول نباشد نماز جماعت هیچگاه تشکیل نمی شود! اگر همه منتظر باشند که دیگران جلو بایستند و جاهای خالی را پرکنند،هیچگاه هدفی محقق نمی شود؛ چون کسی پیش قدم نمی شود برای ایستادن در خط مقدم، کسی داوطلب نیست.

 اگر همیشه همه منتظر باشند که دیگران در انجام امور پیشرو باشند، اندر پس یک کوچه خواهیم ماند.

اگر هیچکس خود را متعهد نبیند،در راه می مانیم.

ما داوطلب صف اول می خواهیم ...

کجایند...؟

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...
۲۰ مهر ۹۲ ، ۱۰:۵۶ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

روزه؛ اجتناب از حلال خدا

سحر اول ماه رمضان بود، صدای دعای سحر می آمد.حس غریبی داشت، انگار می خواست برای یک کار خیلی بزرگ آماده شود.

نیت کرد ؛

 خدایا برای رضای تو برآنم 30 روز این ماه مبارک را از خوردنی ها و آشامیدنی هایی که برایم حلال کرده ایی، اجتناب کنم، باشد که تمرینی باشد برای پرهیز از آنچه بر من حرام کرده ایی.

ادامه مطلب...
۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۰:۰۱ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

آنها که از حق گریختند ...


کسی که حق او را هدایت نکند، باطل او را گمراه خواهد کرد.

 امام علی (ع)در نامه ای به سهل بن حنیف، در جریان فرار عده ای از اهالی مدینه به سمت معاویه، خطاب به او چنین می فرمایند:        

"اگر گروهی از مردم مدینه به سمت معاویه گریختند مبادا برای از دست دادن آنان و قطع کمک و یاریشان افسوس بخوری، که این فرار برای گمراهیشان و نجات تو از رنج آنان کافیست.آنان از حق و عدالت گریختند و به سوی کور دلی و جهالت شتافتند، آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند و در این کار شتاب کردند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند که همه ی مردم در نزد ما، در حق یکسانند پس به سوی انحصار طلبی گریختند. دور باشند از رحمت حق."

    و ایران، سرزمینی که به سوی جامعه ی عدالت محور در حرکت است به سوی برابری ومساوات، وآنها که از این بوم و بر بودند ودر این خاک رشد یافتند، امید بود که دستان تنومندی برای کشورشان باشند، دستانی که بر فرق دشمن کوبیده شود وحال که به خاطر ظاهر نگری،کج فهمی و جهالتشان به سوی دنیا پرستی  و ذلت  شتافتند، ازکوچ نابجای آنان خم به ابرو نیاورده و غبطه ایی نمی خوریم، چرا که آنان بر سختی های مبارزه صبور و مقاوم نبوده و دیگران را نیزدر این کار به سخره گرفته  و مایوس می کنند.

   اگر مهاجرانی، سروش، مخملباف، فراهانی و... رفتند، ما را اندوهی بر این نیست، باشدکه امثال اینان نیزبروند که ما را به خیر آنان امیدی نیست، باشند که ازشر وجودشان ایمن بوده و جامعه ی مان را به سمت پاکی تعالی ببخشیم.


ادامه مطلب...
۲۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۵۶ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سادات رضوی

پاسخ به یک سوال

 


اعتقاد به ولایت فقیه، وجه ممیزه ی شیعه از سنی

از زبان آقای پناهیان بشنوید


پاسخ به یک سوال

ادامه مطلب...
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سادات رضوی