معلم همانطور که آرام موضوع انشا را روی تخته می نوشت، خواند:

در آیند می خواهید چه کاره شوید؟

بالا فاصله صدایی از ته کلاس با نهایت اعتماد به نفس گفت: پزشک

معلم با لبخند گفت: آفرین، دیگه کی می خواد پزشک بشه؟

هنوز حرفش تمام نشده بود که تقریبا اکثر یچه های کلاس دستشان را بالا آوردند، بقیه هم تنبل های کلاس بودند که احتمالا رویشان نشد با آن وضع درسیشان چنین ادعایی بکنند.

معلم در حالی که می خندید با جدیت تمام پرسید،

چرا پزشک؟

جواب های مختلف یکی پس از دیگری داده می شد

-       چون خیلی به این شغل علاقه داریم، دوست داریم پزشک شیم دیگه.

-       چون خیلی پول توشه، یه عمل جراحی می کنی، حداقل هفت _ هشت میلیون گیرت میاد.

-       واسه اینکه خیلی شغل باکلاسیه، خیلی تو چشه.

-       چونکه می خوایم با حرفه مون همه ی مریضا رو خوب کنیم تا دیگه هیچ کس مریض نباشه.

-       چون اون موقع به راحتی بهت زن میدن.

-       چون اینجا دکتر بومی و ثابت نداره و مردم زمان های خاصی می تونن به دکتر مراجعه کنن

-       تا بتونیم به راحتی یه پول قلمبه به جیب بزنیم.

-       ...