جلسه ی دفاعیه ام بود

موضوع: خسارت معنوی ناشی از عدم احقاق حقوق زن در خانواده

به تناسب موضوع، بحث به "تعدد زوجات و لزوم رعایت عدالت بین زوجات" رسید.

یکی از اساتید با نیشخندی تمسخرآمیز، گفت: وقتی دارید در مورد رعایت عدالت بین زوحات چونه می زنید، بدین معنیه که شما تعدد زو جات رو به عنوان یه حق برای مرد قبول دارید دیگه،  آره؟

با جدیت تمام و لحنی قاطعانه گفتم:

این حکم به صراحت در قران ذکر شده. چگونه می توان این حکم را قبول نداشت و ادعای مسلمانیت کرد؟

در حالی که به سایر اساتید نگاه می کرد و از آنها هم توقع تمسخر داشت گفت:

یعنی شما با این موضوع مشکلی ندارید؟ خوش به حال همسرتون.

گفتم: ببینید استاد، من در مورد این حکم به یک چیز ایمان راسخ دارم. نه  تنها من، بلکه من مطمئنم که همه ی این جمع این موضوع رو قبول دارند فقط شاید تا به حال به آن دقت نکرده اند.

درسته که این حکم از جانب شارع مقدس صادر شده و نمی توان هیچ اما و اگری در آن آورد اما؛ من مطمئنم که هدف خداوند از صدور حکم تعدد زوجات، خوش گذرانی مردان نبوده است.اگر دلیل این حکم را خوش گذرانی و تفریح مردان بدانیم، عدالت و حکمت خداوند را زیر سوال برده ایم.

من نمی دانم دلیل و حکمت این حکم چیه، ولی یک چیز را خوب می دونم و اون اینه که مردی که اهل خوش گذرانی و تفریح است، با وحود این حکم، خوش گذرانی اش را به پای قانون تعدد زوجات و حق مسلم و رسمی مرد می گذارد، این حکم هم که نباشد، به حساب همان چیزهایی که در غرب رواج دارد. و مردی که اهل جلب رضایت خدا باشد، صد نوع از این حکم ها هم باشد، جز در مواقع ضرورت و جز با رعایت همه ی شرایط آن، اقدامی نخواهد کرد.

من معتقدم حذف این حکم هیچ تغییری در حقوق زنان ایجاد نمی کند، چون وقتی اخلاق بر خانواده حاکم نباشد، بدون این حکم هم می شود حق زن را پایمال کرد.

به نظرم حل مشکل فقط منوط به افزایش سطح اخلاق در افراد و خانواده است

                                                                                         

 

تقریبا 30ثانیه ایی همه ساکت بودند و بعد از آن یکی از اساتید برای عوض کردن بحث یک سوال پرت پرسید.