... برای ظهورش چقدر منتظری!؟

طی این مرحله بی همرهی خضر نکن

۱۴ مطلب با موضوع «رشد» ثبت شده است

ویروس زندگی

شاهین برای روزهای بیکاری اش یک شغل دوم دست وپا کرده بود. حالا دیگرسرش شلوغ شده بود و شب ها دیر به خانه می آمد. وقتی هم که می آمد سریع شامش را می خورد وسرگرم "وایبر" و آن پیام های مسخره و ناامید کننده در مورد مسائل سیاسی اقتصادی - که فقط ایمان آدم رو ضعیف می کنه - می شد. گاه بعضی از پیام های خنده دار را بلند می خواند تا من هم بخندم و من در حالی  از این وضعیت ناراحت بودم فقط بهش نگاه می کردم.

گاه برای اینکه به حرف بیاورمش، سوالی می پرسیدم اما؛ در حالی که نگاهش به صفحه ی موبایلش بود به جواب کوتاهی بسنده می کرد و به کارش ادامه می داد.

دیگر از مطالعه و گفتگو و مشورت و هم فکری خبری نیست.

دارم تنها می شوم.

باید فکری برای نجات زندگی ام بکنم.

ادامه مطلب...
۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۶:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چادر خاکی

چادر خاکی

مسمار به پهلوی تو کردند  و استخوان بر گلوی علی(ع)

سیلی به صورت تو زدند و ریسمان به بازوی علی(ع)

خنجر بر بازوی تو گذاشتند و شمشیر روبه روی علی(ع)

آتش به خانه ی تو زدند و تهمت به آبروی علی(ع)





ای اولین شهید راه ولایت، چه بر سرت آوردند ای بانوی علی (ع)

ادامه مطلب...
۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

خدا به فکر خوش گذرانی مردها نیست

جلسه ی دفاعیه ام بود

موضوع: خسارت معنوی ناشی از عدم احقاق حقوق زن در خانواده

به تناسب موضوع، بحث به "تعدد زوجات و لزوم رعایت عدالت بین زوجات" رسید.

یکی از اساتید با نیشخندی تمسخرآمیز، گفت: وقتی دارید در مورد رعایت عدالت بین زوحات چونه می زنید، بدین معنیه که شما تعدد زو جات رو به عنوان یه حق برای مرد قبول دارید دیگه،  آره؟

با جدیت تمام و لحنی قاطعانه گفتم:

این حکم به صراحت در قران ذکر شده. چگونه می توان این حکم را قبول نداشت و ادعای مسلمانیت کرد؟

در حالی که به سایر اساتید نگاه می کرد و از آنها هم توقع تمسخر داشت گفت:

یعنی شما با این موضوع مشکلی ندارید؟ خوش به حال همسرتون.

ادامه مطلب...
۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۱۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به خاطر وحدت

وارد مسحد که شدم، تماز جماعت شروع شده بود،‌ امام رفت رکوع، تکبیر گفتم و خودم را به رکوع امام رساندم
در کنارم، افرادی دیگر بعد از من رسیدند و اقتدا کردند، یکی به رکعت دوم رسید، یکی به رکوع رکعت دوم و ..  اما همه شان به امام اقتدا می کردند
امام که تشهد می خواند آنها نیم خیز شده بودند، امام که تسبیحات می خواند آنها حمد می خواندند (اما همه داشتند نمارشان را به جماعت می خواندند

ادامه مطلب...
۱۰ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۱۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ای کاش، وزارت ارشاد ...

ای کاش وزارت ارشاد از همان ابتدا "دفتر گزینش" دایر می کرد، و به سراغ کسانی که اهل نویسندگی، شعر، فیلم سازی، موسیقی حلال و دیگر رشته های هنری اند، می رفت  و یا حتی به سراغ کسانی  می رفت که مثلا صدای خوبی برای خوانندگی دارند،تا این افراد دارای استعدادهای هنری را جذب کند.

اگر چنین می شد، وزارت ا رشاد _که گاهی لانه ی مراکز فساد فرهنگ گذشته است_  به تدریج و به مرور تبدیل به مرکزی برای انقلاب و اسلام و خدا و حق و آزادی  می شد و مسلما پس از گذشت ده سال می توانست در همه ی رشته های هنری، شخصیت های عظیم و برجسته ایی پرورش دهد و معرفی کند.

 اما؛ ...

ادامه مطلب...
۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فطب نمای ذهن

معلم همانطور که آرام موضوع انشا را روی تخته می نوشت، خواند:

در آیند می خواهید چه کاره شوید؟

بالا فاصله صدایی از ته کلاس با نهایت اعتماد به نفس گفت: پزشک

معلم با لبخند گفت: آفرین، دیگه کی می خواد پزشک بشه؟

هنوز حرفش تمام نشده بود که تقریبا اکثر یچه های کلاس دستشان را بالا آوردند، بقیه هم تنبل های کلاس بودند که احتمالا رویشان نشد با آن وضع درسیشان چنین ادعایی بکنند.

معلم در حالی که می خندید با جدیت تمام پرسید،

چرا پزشک؟

جواب های مختلف یکی پس از دیگری داده می شد

-       چون خیلی به این شغل علاقه داریم، دوست داریم پزشک شیم دیگه.

-       چون خیلی پول توشه، یه عمل جراحی می کنی، حداقل هفت _ هشت میلیون گیرت میاد.

-       واسه اینکه خیلی شغل باکلاسیه، خیلی تو چشه.

-       چونکه می خوایم با حرفه مون همه ی مریضا رو خوب کنیم تا دیگه هیچ کس مریض نباشه.

-       چون اون موقع به راحتی بهت زن میدن.

-       چون اینجا دکتر بومی و ثابت نداره و مردم زمان های خاصی می تونن به دکتر مراجعه کنن

-       تا بتونیم به راحتی یه پول قلمبه به جیب بزنیم.

-       ...

ادامه مطلب...
۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسوه ی خانه داری

گاهی وقتها که مرض شست و شو و تمیزی خونه میگیرم و میافتم به بشور و بساو، 

در حین آنکه دارم سینک ظرفشویی را تمیز می کنم 

یا وقتی مصر به بر طرف کردن لکه ی کوچک روی کاشی پشت در آشپزخونه ام

وقتی، هر روز گرد و غبار روی تلویزیون و میزش رو پاک می کنم 

یا بعد از برق انداختن خونه، تا مدت ها مواظبم که خرده نانهای داخل سفره روی قالی نریزه، دست خیس به شیشه ی تمیز در نخوره، نظم کتابها و وسایل ها به هم نخوره و ... 


بارها از خودم  می پرسم:

خونه ی دلت رو برق انداختی؟

اینقدر که تلاش می کنی همه ی لکه ها و کثیفی ها رو پاک کنی، واسه رفع کدورت ها و تاریکی دلت هم تلاش می کنی؟

چقدر مواظبی که ظرف دلت سفید و تمیز بمونه و لکه نگیره؟



هر بار از خودم این سوال ها را می پرسم اما؛

هنوز نتوانسته ام جواب دندان شکنی به آن سوال ها بدهم



                    من نمی خوام تو خونه داری دلم، کم بیاورم

ادامه مطلب...
۲۷ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

سر خودت رو کلاه نذار

صلیبی به گردنش انداخته بود و در جواب  تعجبم گفت:

- من با دیدن گدای سر میدان آزادی، به عدالت خدا شک کردم. دیگه نمی خوام مسلمون باشم.

گفتم: با دیدن اون گدا باید به انسانیت خودمون شک کنیم و از غصه ی اونا بمیریم.

این نابرابری بر اساس نظام خلقت است و برابر کردن انسان ها وظیفه ی ما است. مگر نه اینکه خدا این دین رو با احکام و دستوراتی معین به پیامبرش ارائه داد تا به مردم ابلاغ کنه؟!

مگر احکامی چون خمس ، زکات،کفاره و انفاق و صدقه و ... را خدا برای برقراری برابری انسان ها از نظر دارایی در دینش قرار نداده

با دیدن گدای سر میدان آزادی باید به مسلمون بودن خودمون شک کنیم نه عدالت خدا ...

اصلا تو کشور اسلامی چرا  باید این همه فقیر وجود داشته باشه؟ در حالی که اینقدر حکم در مورد بخشش اموال در این دین وجود دارد. احکامی که اگر نبود آن وقت باید به عدالت خدا شک می کردی




تازه حالا مسیحی شدی فک می کنی خدات تغییر کرده؟ خدای مسیحی ها هم،  همین خداست. فک کنم، گدای مسیحی هم کم نباشه!

ادامه مطلب...
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

قانون سوم نیوتن

بچه که بودم،‌فک میکردم جواب خوبی رو باید با خوبی دا جواب بدی رو با بدی...!

یه چیزی مثل همون قانون سوم نیوتن

... که هر عملی یه عکس العملی داره.(در جهت مخالفش)

پدرم مرد خداشناسی بود فروتن، مهربان، اهل گذشت و ...

اما او هیچوقت از این قانون تبعیت نکرد

هیچوقت منتظر عمل خوب دیگران نبود تا آن را با خوبی پاسخ گوبد

هیچوقت در جواب بدی دیگران بد نکرد

هیچوقت نگذاشت رفتار دیگران(چه خوب چه بد) اونو از مسیری که در اون قدم گذاشته منحرف کنند.

هیچوقت رفتار دیگران او را از اعتقاداتش جدا نکرد

... پدرم خوب بودن را انتخاب کرده بود،  حتی در مقابل بدی های دیگران

خوب بودن در هر شرایطی

...و اینگونه همیشه خوب بودن را به من آموخت

دیگر قانون سوم نیوتن را قبول نداشتم
ادامه مطلب...
۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۳۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سادات رضوی

داوطلبان صف اول

غالب مواقع که دقایقی قبل از اذان وارد مسجد می شد؛ متوجه می شد که صف های آخر پر شده اما هر چه به صفوف اولیه نزدیک می شود؛ صفها خالی،ناقص، و جادار است! تازه واردها هم وقتی با صف های پر عقبی نگاه می کردند، بی توجه به صفوف خالی، پشت سر آخرین ردیف، صف جدیدی را تشکیل می دادند!

... در حالی که به چیدمان نمازگزاران می نگریست، با خود اندیشید: اگر هیچکس خواهان نشستن در صف اول نباشد نماز جماعت هیچگاه تشکیل نمی شود! اگر همه منتظر باشند که دیگران جلو بایستند و جاهای خالی را پرکنند،هیچگاه هدفی محقق نمی شود؛ چون کسی پیش قدم نمی شود برای ایستادن در خط مقدم، کسی داوطلب نیست.

 اگر همیشه همه منتظر باشند که دیگران در انجام امور پیشرو باشند، اندر پس یک کوچه خواهیم ماند.

اگر هیچکس خود را متعهد نبیند،در راه می مانیم.

ما داوطلب صف اول می خواهیم ...

کجایند...؟

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...
۲۰ مهر ۹۲ ، ۱۰:۵۶ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰